کد مطلب:125256 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:268

مرثیه ی امام حسین بر برادرش
ابن شهر آشوب روایت كرده كه چون بدن امام حسن علیه السلام را در لحد نهادند، امام حسین علیه السلام اشعاری بگفت كه از جمله ابیات آن این است:



ءادهن رأسی ام اطیب محاسنی

و رأسك معفور و انت سلیب



بكائی طویل و الدموع غزیرة

و انت بعید و المزار قریب



فلیس حریبا من اصیب بماله

ولكن من واری اخاه حریب



آیا موی سرم را روغن بزنم و یا موی محاسنم را با عطر خوشبو كنم با اینكه سرت را روی خاك می نگرم و تو را همچون درخت شاخ و برگ ریخته می نگرم؟

گریه ام طولانی و اشكهایم روان است و تو از ما دور شده ای و قبرت نزدیك است.

آن كس كه مالش ربوده شده، غارت شده نیست، بلكه غارت شده كسی است كه برادرش را در دل خاك بپوشاند. [1] .


[1] مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 45 به نقل از سوگنامه ي آل محمد (ص).